یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

جوک جدید و باحال

ایرانسل :
مشترک گرامی چته ؟ چه مرگته ؟ تو فکری ؟
برو  از سر کوچه یه شارژ هزاری بخر  ۲۰۰ تومن جایزه بدم خوشحال شی …
.
.
.
غضنفر در گوش راننده پچ پچ میکرده.میگن چی میگه؟
راننده میگه:بابا دیونم کرده میگه چپ کن بخندیم!
.
.
.
چیز چیست ؟
کلمه ایست شگفت انگیز در زبان فارسی که میتواند جایگزین تمـــام کلمات دیگر شود ؛
زمانی که طرف کم می آورد از آن کلمه در جمله اش استفاده میکند ؛
به مثال های زیر توجه کنید :
چیز اینو کجا گذاشتی ؟
خواستم خدایی نکرده یه وخ چیز نشه …
برو پیش فلانی چیز کن !
.
.
.
هنوز هستن کسایی که در مقابل شوخیت میگن : “بخندم یا لخت شم سینه بزنم ؟؟؟”
هنوز منقرض نشدن …
.
.
.
یه بار با بابام دعوام شد،
ولی چون امکانات نداشتم نتونستم خواننده بشم بیخیال شدم آشتی کردم …
.
.
.
راستش هنوزم منتظرم یه روز یه خانوم و آقای پولداری بیان خونمون،
بعد مامانم بگه عزیزم ما تا حالا بهت دروغ گفته بودیم اینا پدر و مادر واقعی تو هستن … !!
.
.
.
یه کرم خاکی خودشو تکوند ، بعدش دیگه فقط یه کرم معمولی بود !
.
.
.
دختره میره پیتزا فروشی یه پیتزا سفارش میده ،
صندوق دار میپرسه پیتزاتون چند قسمت بشه ؟ ۶ یا ١٢ قسمت ؟
دختره میگه وای نه من ١٢تا نمیتونم بخورم همون ۶ قسمتش کنید …
.
.

javahermarket

اهای با تو هستم دنیای مجازی

کتاب بازنشسته شد.دکتر ها آنلاین جراحی میکنند.مسافر ها آنلاین مسافرت میکنند.گشنه ها آنلاین غذا سفارش میدن.دانش آموزها با هم کلاسی ها و معلم هاشون آنلاین حرف میزنند.مدرسه هم اینترنتی شده.آمریکا موشک و ماهواره هاشو آنلاین هدایت میکنه!پول مجازی شده.فوتبال هم که رفته تو کامپیوتر ها. اما من نمیدونم تو چرا هیچ تغییری نکردی ...آره با تو هستم بی خود این ور اون ور رو نگاه نکن!تو دنیا سه میلیون کتاب خانه داریم ،تو دنیا 7 میلیون دکتر داریم، مسافرهای دنیا رو هم که نمیشه شمرد،گشنه هم که تمومی نداره(البته تو کشور ما که خدا رو شکر گشنه نداریم!!!!!)،دانش آموز هم که هممون یکی هستیم، خب پول هم که علف خرس نیست!! ولی مگه تو چه قدر بزرگی؟ها؟مگه چقدر بزرگی که این همه آدم(7 میلیارد) توی تو زندگی میکنند و مثلا یه خونه دارن توی تو!هی جالبه همه به خصوص خود تو بدونی که کوچیکی ولی بزرگ میای به نظر میای.خالی هستی ولی پر به نظر میای.تاریکی ولی روشن به نظر میای.دوری ولی نزدیک به نظر میای.غریبی ولی آشنا به نظر میای.من تو رو ساختم ولی خود ساخته به نظر میای .اصلا ولش کن من دیگه با تو کاری ندارم آخه مردم تو رو روشن میکنن و باهات کار میکنند خودت که تقصیر نداری تو دیگه برو خوش باش من با اونایی کار دارم که مشغولن با تو.

javahermarket

یک داستان تاریخی واقعی جالب

در لغت نامه ی دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه می کردند.

در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن شوش به نام پانته آ که همسرش به نام « آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود . چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند ، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند.

و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس اینکه به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد . اما اراسپ خود عاشق پانته آ گشت و خواست از او کام بگیرد، بناچار پانته آ از کورش کمک خواست..

کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد و در ازای از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند. هنگامی که آبرداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند.

می گویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حق شناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند ونیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»

آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه ی او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما پانته آ در یک لحظه از غفلت ندیمان استفاده کرد و با خنجری که به همراه داشت، سینه ی خود را درید و در کنار جسد همسر به خاک افتاد و ندیمه نیز از ترس کورش و غفلتی که کرده بود ، خود را کشت.

هنگامی که خبر به گوش کوروش رسید، بر سر جنازه ها آمد. از این روی اگر در تصویر دقت کنید دو جنازه ی زن می بینید و یک مرد و باقی داستان که در تابلو مشخص است. کاش از این داستان های غنی و اصیل ایرانی فیلم هایی ساخته میشد تا فرزندان کوروش، منش و خوی اصیل ایرانی را بیاموزند.

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:شوهر,ماموریت,سینه,مراقبت,پانته ا,جسد,همسر,غفلت,سفارش,خنجر,دقت,تصویر,دهخدا,
  • صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    جوک جدید و باحال

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا